آب حیات است پد ر سوخته
حب نبات است پد ر سوخته
وه چه سیه چرده و شیرین لب است
چون شکلات است پدر سوخته
آب شود گر به دهانش بری
توت هرات است پدر سوخته
تا بتوانیش بگیر و بکن
صوم و صلات است پد ر سوخته
می نرسد جز به فرومایگان
خمس و زکات است پد ر سوخته
سخت بود ره به دلش یافتن
حصن کلات است پد رسوخته
تنگ دهان، موی میان، دل سیاه
عین دوات است پدر سوخته
احمد و از مهر چنین منصرف
خصم نجات است پدر سوخته
با همه ناراستی و ب د دلی
خوش حرکات است پدر سوخته
قافیه هر چند غلط می شود
باب لواط است پدر سوخته
*************
*************